دولت اولمرت كه مدتی است سیاست انعطافپذیرتری نسبت به بحران خود با اعراب دنبال میكند، اصلا برای حل بحران فلسطین قابل اعتماد نیست. چگونه ممكن است دولتی كه خود عامل اصلی بحران در فلسطین است و در حال حاضر نیز مناطق فلسطینی تحت اشغال این دولت است بتواند كار یا راهحل مناسبی برای فلسطینیها ارایه دهد؟
" فلسطینیها هیچ راهی جز بازگشت مجدد بر سر میز مذاكره ندارند . گروههای فلسطینی باید با حس وطن پرستی و مسوولیت پذیری بیشتر بدون هیچ گونه پیش شرط گفت و گوهای ملی خود را آغاز كنند و با اتحاد و همبستگی تام به سوی حل بحرانهای داخلی خود گام بردارند. بر هیچ كس پوشیده نیست كه هدف كلی تمامی فلسطینیها یكی است: تشكیل كشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس، بنابراین اختلافات موجود میان گروههای فلسطینی چیزی جز اختلاف در نوع دید به مسایل سیاسی نیست، پس نباید این اختلافها به عنوان سنگ بزرگی بر سر راه محقق شدن اهداف فلسطینیان قرار گیرد ."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) پایگاه اینترنتی عرب سایت با ارایهی تحلیلی تحت عنوان "كنفرانس صلح بوش، فریبی دیگر برای به حاشیه كشیدن قضیهی فلسطین" مینویسد: «دیدارهای مقطعی محمود عباس (ابومازن ) رییس تشكیلات خودگردان با ایهود المرت، نخستوزیر اسراییل یا اظهارات متفرقهی بوش و كمیتهی چهار جانبه دربارهی وجود افقهای روشن در حل بحران فلسطینی چیزی جز یك بازی سیاسی پلید برای سر در گم كردن جهان نسبت به حل قضیهی فلسطین نیست. حقیقت آن است كه هیچ فلسطینی نسبت به هیچ یك از وعده و وعیدهای آمریكا یا كشورهای عضو كمیتهی چهارجانبه امید نمیبندد چرا كه دیگر دست این كشورها برای ملت فلسطین و نیز تمامی ملتهای منطقه رو شده است. اگر كمی دقت كنیم میبینیم كه تا به امروز این كشورها در زمینهی قضیهی فلسطین هیچ كاری جز افزودن شكافها و اختلافات در داخل فلسطین انجام ندادهاند، برای مثال كمیتهی چهارجانبه از زمان آغاز به كار خود تا به امروز هرگز به نفع قضیهی فلسطین گامی بر نداشته است و در هر زمان كه راه كار، راهحل یا طرحی برای حل و فصل كردن بحران اسراییل و فلسطین ارایه شده است، این كمیته با تن دادن به پیش شرطهای تلآویو عملا این طرحها یا راهكارها را متوقف ساخته است .«
در ادامهی این تحلیل آمده است: «این كمیته كه خود را نسبت به جانبداری از اسراییل یا فلسطین بیطرف میخواند همیشه با موضع گیریهای جانبدارانه از اسراییل روند صلح در سرزمینهای اشغالی را متوقف كرده است. اگر این كمیته همانطور كه خود را مستقل و بیطرف میخواند و نیز مدعی آن است كه سیاست جانبداری از فلسطین یا اسراییل را دنبال نمیكند، پس چرا درست در زمانی كه مردم فلسطین طی یك انتخابات دموكراتیك حماس را برای ریاست دولت فلسطین انتخاب كردند، این دولت را به رسمیت نشناخت؟ آیا این موضعگیری موضعگیری اسراییل، آمریكا و كشورهای اروپایی مدافع اسراییل نبود؟ اصلا اعضای كمیتهی چهار جانبه چه كسانی هستند؟ آیا این كمیته به سركردگی آمریكا، حامی اصلی اسراییل، رهبری نمیشود؟ چگونه ممكن است چنین كمیتهای كه تا به امروز با اتخاذ سیاستهای ضد و نقیض خود فلسطین را تا لبهی پرتگاه رسانده است، بتواند ناجی مردم فلسطین باشد؟ آیا بوش كه به سیاستهای تایید كنندهی خود از اسراییل معروف است و تا به امروز تمامی سیاستهای كاخ سفید را براساس منافع مشترك واشنگتن با تلآویو اتخاذ كرده است، میتواند حامی قضیهی فلسطین باشد؟ آیا زمانی كه بوش خطاب به فلسطینیان آنها را به تفرقه و فتنه دعوت میكند و از آنها میخواهد كه از ابومازن حمایت كنند و از حمایت حماس بر حذر باشند، آیا چنین شخصی میتواند به سود قضیهی فلسطین گامی به جلو بردارد؟»
در این تحلیل همچنین آمده است: « دولت ایهود المرت كه مدتی است سیاست انعطافپذیرتری نسبت به بحران خود با اعراب دنبال میكند، اصلا برای حل بحران فلسطین قابل اعتماد نیست. چگونه ممكن است دولتی كه خود عامل اصلی بحران در فلسطین است و در حال حاضر نیز مناطق فلسطینی تحت اشغال این دولت است بتواند كار یا راهحل مناسبی برای فلسطینیها ارایه دهد؟ پس از هر باری كه دیدار ابومازن با المرت به پایان میرسد، دولت اسراییل با اعلام تصمیمگیریهای جدید كه كاملا بر خلاف توافقات به دست آمده دراین دیدار است رسما اعلام میدارد كه هم چنان به سیاستهای یك جانبهی خود نسبت به قضیهی فلسطین ادامه خواهد داد و این دیدارهای مشترك با مقامات مسوول فلسطینی تاثیری بر این روند نخواهد گذاشت. به رغم آن كه ابومازن به تمامی میانجیگریهای كشورهای منطقه جهت از سرگیری مجدد گفت و گوها با حماس تن نداده است و تمامی سیاستهای دیكته شدهی آمریكا و اسراییل را انجام داده است اما تا به امروز هیچ نتیجهای از وعده و وعیدهای مقامات مسوول واشنگتن و تلآویو نگرفته است. این كه نتوان واقعیت روشن موجود دربارهی آمریكا و اسراییل را دید و فهمید یك فاجعه است چرا كه دو قدرت استعمارگر و چپاولگر از همان آغاز بنا را به سیاست چپاول و غارت گذاشتهاند و مطمئنا برای نابود ساختن وحدت و انسجام موجود میان ملتهای منطقه از هیچ كاری دریغ نخواهند كرد .«
در انتهای این مطلب آمده است: «كشورهای منطقه باید از خواب غفلت بیدار شوند و فریب وعده و وعیدهای كاخ سفید دربارهی تشكیل دو كشور مستقل فلسطینی و اسراییلی رانخورند. برگزاری كنفرانس صلحی كه بوش تشكیل آن را با حضور و با مشاركت كشورهای منطقه ارایه داده است، فریب دیگر در روند به حاشیه كشاندن قضیهی فلسطین است. مطمئنا بوش با توجه به شرایط بحرانی خود درعراق درصدد انجام مانور سیاسی دیگری جهت دور ساختن افكار جهانی از عراق است و متاسفانه فلسطین همیشه قربانی این مانورهای سیاسی میشود.»
" فلسطینیها هیچ راهی جز بازگشت مجدد بر سر میز مذاكره ندارند . گروههای فلسطینی باید با حس وطن پرستی و مسوولیت پذیری بیشتر بدون هیچ گونه پیش شرط گفت و گوهای ملی خود را آغاز كنند و با اتحاد و همبستگی تام به سوی حل بحرانهای داخلی خود گام بردارند. بر هیچ كس پوشیده نیست كه هدف كلی تمامی فلسطینیها یكی است: تشكیل كشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس، بنابراین اختلافات موجود میان گروههای فلسطینی چیزی جز اختلاف در نوع دید به مسایل سیاسی نیست، پس نباید این اختلافها به عنوان سنگ بزرگی بر سر راه محقق شدن اهداف فلسطینیان قرار گیرد ."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) پایگاه اینترنتی عرب سایت با ارایهی تحلیلی تحت عنوان "كنفرانس صلح بوش، فریبی دیگر برای به حاشیه كشیدن قضیهی فلسطین" مینویسد: «دیدارهای مقطعی محمود عباس (ابومازن ) رییس تشكیلات خودگردان با ایهود المرت، نخستوزیر اسراییل یا اظهارات متفرقهی بوش و كمیتهی چهار جانبه دربارهی وجود افقهای روشن در حل بحران فلسطینی چیزی جز یك بازی سیاسی پلید برای سر در گم كردن جهان نسبت به حل قضیهی فلسطین نیست. حقیقت آن است كه هیچ فلسطینی نسبت به هیچ یك از وعده و وعیدهای آمریكا یا كشورهای عضو كمیتهی چهارجانبه امید نمیبندد چرا كه دیگر دست این كشورها برای ملت فلسطین و نیز تمامی ملتهای منطقه رو شده است. اگر كمی دقت كنیم میبینیم كه تا به امروز این كشورها در زمینهی قضیهی فلسطین هیچ كاری جز افزودن شكافها و اختلافات در داخل فلسطین انجام ندادهاند، برای مثال كمیتهی چهارجانبه از زمان آغاز به كار خود تا به امروز هرگز به نفع قضیهی فلسطین گامی بر نداشته است و در هر زمان كه راه كار، راهحل یا طرحی برای حل و فصل كردن بحران اسراییل و فلسطین ارایه شده است، این كمیته با تن دادن به پیش شرطهای تلآویو عملا این طرحها یا راهكارها را متوقف ساخته است .«
در ادامهی این تحلیل آمده است: «این كمیته كه خود را نسبت به جانبداری از اسراییل یا فلسطین بیطرف میخواند همیشه با موضع گیریهای جانبدارانه از اسراییل روند صلح در سرزمینهای اشغالی را متوقف كرده است. اگر این كمیته همانطور كه خود را مستقل و بیطرف میخواند و نیز مدعی آن است كه سیاست جانبداری از فلسطین یا اسراییل را دنبال نمیكند، پس چرا درست در زمانی كه مردم فلسطین طی یك انتخابات دموكراتیك حماس را برای ریاست دولت فلسطین انتخاب كردند، این دولت را به رسمیت نشناخت؟ آیا این موضعگیری موضعگیری اسراییل، آمریكا و كشورهای اروپایی مدافع اسراییل نبود؟ اصلا اعضای كمیتهی چهار جانبه چه كسانی هستند؟ آیا این كمیته به سركردگی آمریكا، حامی اصلی اسراییل، رهبری نمیشود؟ چگونه ممكن است چنین كمیتهای كه تا به امروز با اتخاذ سیاستهای ضد و نقیض خود فلسطین را تا لبهی پرتگاه رسانده است، بتواند ناجی مردم فلسطین باشد؟ آیا بوش كه به سیاستهای تایید كنندهی خود از اسراییل معروف است و تا به امروز تمامی سیاستهای كاخ سفید را براساس منافع مشترك واشنگتن با تلآویو اتخاذ كرده است، میتواند حامی قضیهی فلسطین باشد؟ آیا زمانی كه بوش خطاب به فلسطینیان آنها را به تفرقه و فتنه دعوت میكند و از آنها میخواهد كه از ابومازن حمایت كنند و از حمایت حماس بر حذر باشند، آیا چنین شخصی میتواند به سود قضیهی فلسطین گامی به جلو بردارد؟»
در این تحلیل همچنین آمده است: « دولت ایهود المرت كه مدتی است سیاست انعطافپذیرتری نسبت به بحران خود با اعراب دنبال میكند، اصلا برای حل بحران فلسطین قابل اعتماد نیست. چگونه ممكن است دولتی كه خود عامل اصلی بحران در فلسطین است و در حال حاضر نیز مناطق فلسطینی تحت اشغال این دولت است بتواند كار یا راهحل مناسبی برای فلسطینیها ارایه دهد؟ پس از هر باری كه دیدار ابومازن با المرت به پایان میرسد، دولت اسراییل با اعلام تصمیمگیریهای جدید كه كاملا بر خلاف توافقات به دست آمده دراین دیدار است رسما اعلام میدارد كه هم چنان به سیاستهای یك جانبهی خود نسبت به قضیهی فلسطین ادامه خواهد داد و این دیدارهای مشترك با مقامات مسوول فلسطینی تاثیری بر این روند نخواهد گذاشت. به رغم آن كه ابومازن به تمامی میانجیگریهای كشورهای منطقه جهت از سرگیری مجدد گفت و گوها با حماس تن نداده است و تمامی سیاستهای دیكته شدهی آمریكا و اسراییل را انجام داده است اما تا به امروز هیچ نتیجهای از وعده و وعیدهای مقامات مسوول واشنگتن و تلآویو نگرفته است. این كه نتوان واقعیت روشن موجود دربارهی آمریكا و اسراییل را دید و فهمید یك فاجعه است چرا كه دو قدرت استعمارگر و چپاولگر از همان آغاز بنا را به سیاست چپاول و غارت گذاشتهاند و مطمئنا برای نابود ساختن وحدت و انسجام موجود میان ملتهای منطقه از هیچ كاری دریغ نخواهند كرد .«
در انتهای این مطلب آمده است: «كشورهای منطقه باید از خواب غفلت بیدار شوند و فریب وعده و وعیدهای كاخ سفید دربارهی تشكیل دو كشور مستقل فلسطینی و اسراییلی رانخورند. برگزاری كنفرانس صلحی كه بوش تشكیل آن را با حضور و با مشاركت كشورهای منطقه ارایه داده است، فریب دیگر در روند به حاشیه كشاندن قضیهی فلسطین است. مطمئنا بوش با توجه به شرایط بحرانی خود درعراق درصدد انجام مانور سیاسی دیگری جهت دور ساختن افكار جهانی از عراق است و متاسفانه فلسطین همیشه قربانی این مانورهای سیاسی میشود.»