"بیش از صد تن از فرماندهان و مسوولان نیروهای ذخیرهی ارتشاسراییل با ارسال نامهای به ایهود المرت رسما اعلام كردند در صورت فرا خوانده شدنبرای مشاركت در عملیات نظامی ارتش اسراییل علیه مناطق فلسطینی در این عملیات شركتنخواهند كرد. این تحول در نوع خود بینظیر نیست زیرا پیش از این نیز ما شاهد چنینرخدادهایی در اسراییل بودهایم و بارهها مقامات مسوول یا نیروهای نظامی ارتشاسراییل از ادامهی حملات به مناطق فلسطینی و مشاركت درآن سر باز زدهاند. آن چه كهمهم است آن است كه این اقدام مسوولان اسراییلی خود نوعی دلیل اثبات كننده بر واقعیتموجود یعنی فعالیتهای تروریستی رژیم اسراییل است؛ فعالیتهایی كه ضمیر هیچ انسانینمیتواند آن را قبول كند و به آن تن دهد." به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا ) روزنامهی البیان با ارایهی تحلیلی تحت عنوان "فلسطینی بزرگترین قربانی تروریسم اسراییل" مینویسد: «به رغم آن كه تاریخ اسراییل خود را با گذشتهی ننگین و خونین افرادی چون شارون، حالوتس، موفاز و غیره مزین كرده است اما در تاریخچهی سیاه اسراییل كه از آغاز با تجاوز و قتل همراه بوده است چنین حالتهای نادری نیز وجود دارد. اغلب این حالتها در زمانی رخ داده است كه تلآویو نهایت بی رحمی را در جنایتهای تروریستی خود علیه فلسطینیها دنبال كرده است. بدون هیچ تعارف و بدون هیچ مبالغهیی در كلام باید بگوییم امروز اسراییل عامل اصلی خشونت و بحران در منطقه است. این دید تنها نگرش كشورهای منطقه نسبت به اسراییل نیست بلكه امروز با توجه به سیاستهایی كه تلآویو در قبال فلسطینیها دنبال میكند نگرش غرب نیز به كیان غاصب اسراییل بر همین اساس انجام میگیرد .»
در ادامهی این تحلیل آمده است: «تعریف جامعهی جهانی از پدیدهی تروریسم و تروریست كاملا مشخص است؛ به خطر انداختن امنیت شهروندان غیر نظامی، دنبال كردن سیاستهایی چون ترور مسلحانهی افراد در اماكن عمومی، هدف قرار دادن كودكان و زنان در عملیاتهای مسلحانهی مشخص، تجاوز، قتل، نقض حقوق بشر در قبال زندانیان یا به عبارتی اسیران جنگی آن هم با متوسل شدن به شیوههای كاملا غیر انسانی كه در اكثر اوقات منجر به مرگ افراد میشود؛ همهی این امور تعریف بخشی از فعالیت تروریستی گروههای خارج از دولت یا قانون محسوب میشود. این گونه گروههای به اصطلاح خارج از قانون، فعالیت دولت مركزی خود را قبول ندارند و خارج از سیطرهی قانون و دولت فعالیتهای خود را انجام میدهند. اگر بخواهیم منصف و قانونمند با این مساله برخورد كنیم باید ببینیم تعریف جامعهی جهانی از دولت مركزی كشوری بر چه اساس انجام می گیرد و آیا تعریف دقیقی از نوع فعالیتهای این دولت وجود دارد؟ بر هیچ كس پوشیده نیست كه اگر در این میان نیز قوانین یا تعریفهای مشخصی از سوی جامعهی جهانی ارائه شده باشد همهی این قوانین در وهلهی اول منافع ملی ابرقدرتهای جهان را در نظر گرفته است .»
البیان در این تحلیل خود میآورد: «اگر بخواهیم قانونمند با پدیدهی فعالیتهای نظامی اسراییل در فلسطین برخورد كنیم و این پدیده را تعریف كنیم باید بگویم دولت اسراییل براساس یك نظام كاملا مستبد و غاصب تشكیل و اساس این دولت بر تجاوز و اشغال بنا نهاده شده است. از جنگهای دورهی تلآویو با كشورهای عربی تا به اشغال درآوردن قسمتی از خاك این كشورها و تا عقبنشینی اسراییل به داخل مناطق فلسطینی و به اشغال درآوردن كامل این مناطق همه گویای مضمون اصلی ساختار تشكیلاتی اسراییل است. جالب آن است كه متصدیان اصلی این رژیم اشغالگر در منطقه به خوبی از هویت و ماهیت آن مطلع هستند اما در برابر قضایای منطقه به گونهای برخورد میكنند كه به دنبال كشف حقیقت هستند. كدام حقیقت آیا حقیقتی روشن تر از آن كه كودكان فلسطینی هر روز شكار تك تیراندازان ارتش اسراییل میشوند؟ آیا واقعیتی روشنتر از آن كه حتی خانوادههای فلسطینی كه بدور از هیاهوی جنگ و به هدف كسب كمی آرامش روحی با كودكان خود راهی پیكنیك خانوادگی می شوند شكار جنگندههای اسراییلی میشوند؟ غرب به دنبال كدام واقعیت از اسراییل است، زمانی كه گروههای فلسطینی برای دفاع ازحقوق مشروع خود و برای رویارویی با تجاوزات علنی ارتش اسراییل از موشكهای بسیار مبتدی كه اكثرا ساخت دست است استفاده میكنند كشورهای غربی قیامت به پا میكنند اما امروز برای تجاوزات دهشتناك اسراییل سكوت اختیار كردهاند .»
در این تحلیل هم چنین آمده است: «اگر امروز آمریكا، انگلیس و فرانسه سیاست دو گانهیی را در قبال قضایای منطقه و درراس آن فلسطین اتخاذ می كنند تعجبی نیست زیرا این سه كشور غربی بنیانگذار و موسس اصلی رژیم غاصب اسراییل در منطقه هستند اما این كه برخی از كشورهای منطقه در راستای اعمال فشار كشورهای غربی علیه فلسطین حركت میكنند و از فلسطینیها میخواهند كه تن به بسیاری از پیششرطهای اسراییل دهند جای بسی شگفتی است. این كشورها یا چشم خود را بر واقعیتهای موجود بستهاند و نمیخواهند بدانند و بفهمند كه امنیت و برقراری صلح در منطقه بدون حل و فصل شدن قضیهی فلسطین امكان پذیر نیست یا این كه فریب خوردهی اطلاع رسانی غلط غرب شدهاند و نگرش خود را براساس این اطلاعات اشتباه كشورهای غربی نسبت به واقعیتهای موجود در فلسطین بنا نهادهاند وگرنه چگونه ممكن است در برابر قانون شكنیهای اسراییل و این همه جنایتهای انسانی این رژیم در حق مردم فلسطین مهر سكوت بر لب نهند؟ متاسفانه این كشورها آن قدر غرق در این فریبند كه حتی در زمانی كه می خواهند موضعگیری كنند به جای محكوم ساختن جنایتهای رژیم اشغالگر اسراییل در حق مردم فلسطین، جریان به حق مقاومت اسلامی فلسطین را محكوم می كنند .»
روزنامهی البیان در پایان این تحلیل خود می آورد : « تمامی كشورهایی كه موازی با جریان غرب برای ریشه كنی گروههای مقاومت اسلامی مسلح در فلسطین حركت میكنند باید بدانند كه این جریانهای مسلحانه عبارت از گروههای مردمی فلسطین است كه در برابر این همه بیدادهای جهانی از اسراییل تا آمریكا تا جامعهی جهانی سلاح بدست گرفتهاند تا از حقوق به حق خود دفاع كنند شاید هم تنها برای دفاع از خود در برابر هجوم بیرحمانهی سربازان اشغالگر اسراییل سلاح به دست بگیرند بلكه مصونیت زنان و كودكان خود را تامین كنند. این كشورها باید بدانند حماس یك گروه ترویستی نیست بلكه این اسراییل است كه به معنای واقعی كلمه فعالیت تروریستی خود را در منطقه گسترش میدهد. اگر جامعهی جهانی نیز امروز ضمیر زندهای چون این صد فرمانده و مسوول نظامی اسراییل داشت امروز بحران فلسطین به این وضعیت كه امروز در آن قرار گرفته است نمیرسید. باشد كه ضمیر مردهی بسیاری از رهبران منطقه كه غرق در فریب افسانهی غرب شدهاند، بیدار شود .»
در ادامهی این تحلیل آمده است: «تعریف جامعهی جهانی از پدیدهی تروریسم و تروریست كاملا مشخص است؛ به خطر انداختن امنیت شهروندان غیر نظامی، دنبال كردن سیاستهایی چون ترور مسلحانهی افراد در اماكن عمومی، هدف قرار دادن كودكان و زنان در عملیاتهای مسلحانهی مشخص، تجاوز، قتل، نقض حقوق بشر در قبال زندانیان یا به عبارتی اسیران جنگی آن هم با متوسل شدن به شیوههای كاملا غیر انسانی كه در اكثر اوقات منجر به مرگ افراد میشود؛ همهی این امور تعریف بخشی از فعالیت تروریستی گروههای خارج از دولت یا قانون محسوب میشود. این گونه گروههای به اصطلاح خارج از قانون، فعالیت دولت مركزی خود را قبول ندارند و خارج از سیطرهی قانون و دولت فعالیتهای خود را انجام میدهند. اگر بخواهیم منصف و قانونمند با این مساله برخورد كنیم باید ببینیم تعریف جامعهی جهانی از دولت مركزی كشوری بر چه اساس انجام می گیرد و آیا تعریف دقیقی از نوع فعالیتهای این دولت وجود دارد؟ بر هیچ كس پوشیده نیست كه اگر در این میان نیز قوانین یا تعریفهای مشخصی از سوی جامعهی جهانی ارائه شده باشد همهی این قوانین در وهلهی اول منافع ملی ابرقدرتهای جهان را در نظر گرفته است .»
البیان در این تحلیل خود میآورد: «اگر بخواهیم قانونمند با پدیدهی فعالیتهای نظامی اسراییل در فلسطین برخورد كنیم و این پدیده را تعریف كنیم باید بگویم دولت اسراییل براساس یك نظام كاملا مستبد و غاصب تشكیل و اساس این دولت بر تجاوز و اشغال بنا نهاده شده است. از جنگهای دورهی تلآویو با كشورهای عربی تا به اشغال درآوردن قسمتی از خاك این كشورها و تا عقبنشینی اسراییل به داخل مناطق فلسطینی و به اشغال درآوردن كامل این مناطق همه گویای مضمون اصلی ساختار تشكیلاتی اسراییل است. جالب آن است كه متصدیان اصلی این رژیم اشغالگر در منطقه به خوبی از هویت و ماهیت آن مطلع هستند اما در برابر قضایای منطقه به گونهای برخورد میكنند كه به دنبال كشف حقیقت هستند. كدام حقیقت آیا حقیقتی روشن تر از آن كه كودكان فلسطینی هر روز شكار تك تیراندازان ارتش اسراییل میشوند؟ آیا واقعیتی روشنتر از آن كه حتی خانوادههای فلسطینی كه بدور از هیاهوی جنگ و به هدف كسب كمی آرامش روحی با كودكان خود راهی پیكنیك خانوادگی می شوند شكار جنگندههای اسراییلی میشوند؟ غرب به دنبال كدام واقعیت از اسراییل است، زمانی كه گروههای فلسطینی برای دفاع ازحقوق مشروع خود و برای رویارویی با تجاوزات علنی ارتش اسراییل از موشكهای بسیار مبتدی كه اكثرا ساخت دست است استفاده میكنند كشورهای غربی قیامت به پا میكنند اما امروز برای تجاوزات دهشتناك اسراییل سكوت اختیار كردهاند .»
در این تحلیل هم چنین آمده است: «اگر امروز آمریكا، انگلیس و فرانسه سیاست دو گانهیی را در قبال قضایای منطقه و درراس آن فلسطین اتخاذ می كنند تعجبی نیست زیرا این سه كشور غربی بنیانگذار و موسس اصلی رژیم غاصب اسراییل در منطقه هستند اما این كه برخی از كشورهای منطقه در راستای اعمال فشار كشورهای غربی علیه فلسطین حركت میكنند و از فلسطینیها میخواهند كه تن به بسیاری از پیششرطهای اسراییل دهند جای بسی شگفتی است. این كشورها یا چشم خود را بر واقعیتهای موجود بستهاند و نمیخواهند بدانند و بفهمند كه امنیت و برقراری صلح در منطقه بدون حل و فصل شدن قضیهی فلسطین امكان پذیر نیست یا این كه فریب خوردهی اطلاع رسانی غلط غرب شدهاند و نگرش خود را براساس این اطلاعات اشتباه كشورهای غربی نسبت به واقعیتهای موجود در فلسطین بنا نهادهاند وگرنه چگونه ممكن است در برابر قانون شكنیهای اسراییل و این همه جنایتهای انسانی این رژیم در حق مردم فلسطین مهر سكوت بر لب نهند؟ متاسفانه این كشورها آن قدر غرق در این فریبند كه حتی در زمانی كه می خواهند موضعگیری كنند به جای محكوم ساختن جنایتهای رژیم اشغالگر اسراییل در حق مردم فلسطین، جریان به حق مقاومت اسلامی فلسطین را محكوم می كنند .»
روزنامهی البیان در پایان این تحلیل خود می آورد : « تمامی كشورهایی كه موازی با جریان غرب برای ریشه كنی گروههای مقاومت اسلامی مسلح در فلسطین حركت میكنند باید بدانند كه این جریانهای مسلحانه عبارت از گروههای مردمی فلسطین است كه در برابر این همه بیدادهای جهانی از اسراییل تا آمریكا تا جامعهی جهانی سلاح بدست گرفتهاند تا از حقوق به حق خود دفاع كنند شاید هم تنها برای دفاع از خود در برابر هجوم بیرحمانهی سربازان اشغالگر اسراییل سلاح به دست بگیرند بلكه مصونیت زنان و كودكان خود را تامین كنند. این كشورها باید بدانند حماس یك گروه ترویستی نیست بلكه این اسراییل است كه به معنای واقعی كلمه فعالیت تروریستی خود را در منطقه گسترش میدهد. اگر جامعهی جهانی نیز امروز ضمیر زندهای چون این صد فرمانده و مسوول نظامی اسراییل داشت امروز بحران فلسطین به این وضعیت كه امروز در آن قرار گرفته است نمیرسید. باشد كه ضمیر مردهی بسیاری از رهبران منطقه كه غرق در فریب افسانهی غرب شدهاند، بیدار شود .»